ضرورت بحث و پرداختن به موضوع  خشونت علیه کودکان از آنجا ناشی می‌شود که اندیشمندان؛ قرن حاضر را( عصر کودکان) نامیده‌اند. امروزه کودکان در جایی که باید امن‌ترین برای آنان باشد بیش از هر جای دیگر در معرض خطر هستند و این به عنوان یک معضل در جهان گسترش یافته است. این خشونت‌ها می‌توانند ناشی از فقر، اعتیاد، ناهنجاری‌های روانی و همچنین ناشی از نا آگاهی از روش‌های فرزند پروری مثبت یا نتیجه بی‌توجهی و سهل انگاری باشد.
اقسام خشونت خانگی 
الف: خشونت جسمانی: هر عملی که عمدا انجام شود و نتیجه آن صدمه رساندن به جسم کودک باشد تعریف می‌شود؛ هل دادن، کتک زدن، تنبیه با شلاق و کمربند و ضربات مشت جزء شایع‌ترین خشونت‌های جسمانی محسوب می‌شوند. برخی از والدین اظهار دارند فرزندان خود را تنبیه بدنی می‌کنند و این عمل را به قصد تربیت کودک خود انجام می‌دهند. باید توجه داشت این اعمال نیز جزء خشونت علیه کودک می‌باشد. اصل موضوع تربیت کودک این است که تا کودک قادر گردد خوب را از بد تشخیص دهد نه اینکه با ترس و نگرانی زندگی کند.   
ب: خشونت عاطفی: به خشونت عاطفی بدرفتاری عاطفی نیز اطلاق می‌شود( زخم شمشیر خوب می‌شود اما زخم زبان نه). کلمات قدرت عجیب و اعجاب انگیزی دارند همان اندازه که می‌توانند سازنده و مفید باشند به همان اندازه می‌توانند مخرب نیز باشند مثل بیرون کردن کودک از خانه، تبعیض، تهدید یا ترساندن، محروم کردن از بازی، داد کشیدن، رفتار سرد و خالی از احساس. در این نوع خشونت فرد بزرگسال به عزت نفس و شایستگی کودک حمله می‌کند مانند در آنچه در توهین، شکستن غرور، مقایسه او باکودکان دیگر، زیر سوال بردن شخصیت کودک، با بکاربردن کلماتی مانند:( بی لیاقت، بی ارزش، تو هیچ وقت درست بشو نیستی) رخ می‌دهد به دلیل اینکه کودک پدر خود را یک قهرمان و مادر خود را یک زن نمونه می‌بیند با شنیدن این سخنان به تدریج باور می‌کند یک شخص نالایق، بی‌استعداد و بی‌ارزش است. اعتماد به خودش را از دست داده و به قابلیت‌های خود شک می‌کند. در نتیجه با عزت نفس پایین، افسردگی، اضطراب و اختلال خوردن روبه‌رو می‌شود. 
ج: خشونت جنسی: از خشونت‌های جنسی که می‌توان به آن اشاره کرد: نشان دادن آلت تناسلی به کودک توسط یک بزرگسال است. دست زدن به آلت تناسلی کودک، مجبور کردن کودک به لخت شدن، مواجه ساختن کودک با اعمال جنسی نظیر اعمال جنسی توسط بزرگسالان مقابل کودک، همچنین بزرگترها از کودک برای ارضای جنسی خود استفاده کنند. پیامد‌های این خشونت ممکن است بلافاصله یا با گذشت زمان بروز پیدا کنند. 
د: بی‌توجهی: عدم توجه والدین به نیازهای اساسی برای رشد توانایی‌های جسمی، هوشی و عاطفی کودک، محبت نکردن، بازداری از رفتن به مدرسه، قرار دادن کودک در محیط،های فساد مانند تماشای فیلم‌های غیر اخلاقی ماهواره‌ای. عدم توجه به دیر کردن، بدون نهار یا صبحانه رفتن به مدرسه از جمله خشونت‌های بی‌توجهی محسوب می‌شوند. 
و: مشاهده خشونت در خانواده: خشونت اعضای خانواده از جمله پدر و مادر با یکدیگرجزء خشونت خانگی محسوب می‌شود. مشاهده خشونت بین اعضای خانواده باعث می‌شود کودک دچار مشکلات رفتاری، عاطفی و تحصیلی شود. این کودکان ممکن است خود منبع خشونت علیه همسالان یا برادر و خواهر کوچکتر از خود باشند یا اینکه دیگران بر آنان خشونت کنند. این کودکان معمولا از عزت نفس پایین برخوردار بوده و افسرده می‌باشند و به مرور که بزرگ می‌شوند به مصرف مواد مخدر روی آورده؛ رفتار بزهکارانه داشته، در روابط آینده با همسرانشان خشن و بد رفتار بوده و به خودکشی نیز اقدام می‌کنند. 
نتیجه
کودکان و نوجوانانی که از محبت جسمی، کلامی، عاطفی و رفتاری والدینشان محروم می‌شوند و یا از همفکری و درک مشترک میان اعضای خانواده بهره‌مند نیستند سازگاری خود را نسبت به محیط خانه بطور موثر از دست می‌دهند. خشونت باعث می‌شود کودک تعهد و تعلق خود را نسبت به اعضای خانواده از دست بدهد و در نتیجه کودک دچار سردرگمی، افسردگی و رفتار گوشه‌گیرانه می‌شود و همچنین در بزرگسالی اقدام به خودکشی می‌کند. زمانی که کودک مورد خشونت قرار می‌گیرد یا خشونت میان اعضای خانواده را مشاهده می‌کند این اعمال را یاد گرفته و به عنوان راهکار در طول زندگی خود از آن استفاده می‌کند. والدین همواره باید توجه داشته باشند رفتار کودکان آینه‌ی رفتار آنان است زیرا الگوی رفتار کودک رفتار پدر و مادر است.